top of page

RECENT POSTS: 

FOLLOW ME:

  • Facebook Clean Grey
  • Twitter Clean Grey
  • Instagram Clean Grey

"مرگ ایوان ایلیچ" در باره زندگی است

خواننده نه دلمشغول سبک نویسنده می شود و نه دلنگرانِ کهنگی اثرش هنگامی که می بیند نویسنده حرفی برای گفتن دارد و داستانگویی می داند، و خواننده این را خیلی زود می فهمد. حرفی اگر برای گفتن باشد، شیوه اش پیدا می شود. تولستوی "مرگ ایوان ایلیچ" را 132 سال پیش در روسیه منتشر کرد و هنوز در خواندن هر برگش تازگی هست و تو را به فکر می برد و از تو پاسخ می خواهد که می خواهی با زندگی ات چه کنی. پس چه باک اگر در این شیوۀ نوشتن، تولستوی (نویسنده) در هر برگ کتاب حضور دارد و خود را در پسِ اثر پنهان نکرده است.

حوض یشم

 

چنانکه رستم الحکما می گوید، در میان دریاچه‎ی روبروی چهلستون حوض کوچکی از سنگ یَشم برای تفریح شاه سلطان حسین صفوی ساخته بودند. او با سوگلی‎اش در جایی مخصوص که برایش تدارک دیده بودند به تماشای پیکر برهنه‎ی زیباترین دختران ایران می‎نشست که با پیچ و تاب تَن‎های لطیف‎شان در آن آبِ پاک، شناکنان برایش دلبری میکردند:حکایتِ حوض یَشم، راحتخانه، حظخانه و لذّتخانۀ شاه سلطان حسین"وقتی که آن فخرِ ملوک با معشوقۀ خود بر آن نشیمن می‎نشست، آب پاکی در آن حوض یشم جاری [بود] و جواهر رنگارنگ و لعل‎های رخشانِ بسیار در آن میریختند. پیوسته از فوّارهاش آب می‎جوشید. کشتی بسیار خوبی ساخته و در آن انداخته بودند که گاهگاهی شاه شاهان با زنان ماه‌طلعتِ حورلقای خود در آن می‎نشست و آن کشتی را به گردش می‎انداختند و او حظّ میکرد و لذّت میبرد.زنان ماه پیکرِ سیم اندامِ سروقدِ گلرخسارِ سمَن‎بَرَش در آن دریاچه به شناوری و آب‎بازی مشغول [میشدند] و در هوای گرم، یعنی در فصل تابستان، آن سلطانِ جمشید نشان، در میان آن دریاچه بر نشیمنِ شاه‎نشین، بر لبِ حوض یشمِ پُرجواهر جلوس مینمود.

SEARCH BY TAGS: 

bottom of page