مسعود کدخدایی
مرز
و تو
همیشه پشتِ مرزی هستی
مگر در خیال
یا در جهانِ داستان
در این رمان ما همراه با کتایون و بهرام و کودک خردسالشان سایه، ایران را ترک می کنیم و در پشتِ مرزهای میهن، همراه با این خانواده با مشکلهای گوناگونی روبرو می شویم، مشکلهایی که برای حل آنها گاهی بر سر دوراهی ایستاده و ناچار می شویم مرزهای اخلاقی و ارزشیِ پیشینمان را با دیدی تازه ارزیابی کنیم.
رمان «مرز» بخش دیگری از زندگی شخصیت های رمان «تو هم آرام می گیری» است. این دو رمان را می توان مستقل از یکدیگر خواند.
رمان تو هم آرام می گیری
نظر چند تن از نویسندگان در باره این کتاب:
"مدتها بود رمانى فارسى نخوانده بودم كه زيبائى و شيوائى زبان مادرىِ ما، اينچنين جلوهى چشمگيرى در آن داشته باشد. "مسعود کدخدایی" در اين رمان موفق شده تا اعماق روان دو شخصيت اصلى قصهاش نفوذ كند و از طريق آنان زندگى يك زوج پناهنده ايرانى در دانمارك را بكاود؛ كاوشى كه تلخ/شيرينىهاى زندگى ما دورازوطن ماندگان را با صداقت ثبت، و هنرمندانه بيان كرده است."
رضا علامهزاده
"بهرام، شخصیت اصلی رمان همه چیزی دارد: زنی که عاشقاش است و دو فرزند که دوست میدارد. اما نشسته به مرور زندگی که از دست داده است. دارد خود و یادهاش را جمع و جور میکند تا روایت کند. اما انگار نه یادها که پسماندهی یادها را جمع میکند. اما کاری بیش از این انجام میدهد و این رمان "ساخته"ی مسعود کدخدایی با بازی ِ اشارات آغاز شده و تا انتها پیش میرود. خود ِ داستان ساده است و راوی همان اول قول میدهد که میخواهد "همینجور خطی تعریف" کند. مردی است که تجربههای بسیار در وطن خود از سر گذرانده، عاشق زنی شده که مادر دو فرزندش است حالا. هر دو کار میکنند و زندگیشان را در وطن دوم دارند. نیازی به اشارهی بیشتر نیست. خود ِ راوی ناقد خود ِ هم هست. شخصیت را میکشاند به زیر ِ مهمیز ِ اخلاق و نقد هم میکند. انگار امروز هم اخلاق زناشویی سدهی نوزدهمی ِ رمانهای تولستوی و فلوبر میتوانند جاذبه داشته باشند. راوی توانایی نگاهِ تیزبین به درون ِ شخصیتهاش را دارد. شرح ِ تنهایی شخصیتِ بهزاد" بی فروغلتیدن به احساسات رقیق: "... فکر نکن اینکه من تنها زندگی میکنم کار آسونیه! این از ناچاریه. من دیگه نمیتونم با کسی زندگی کنم، و البته بهت بگم که اینم هیچ چیز خوبی نیست".
کوشیار پارسی
"رمانی خوب و خواندنیست با حدیثی که به هر زبانی در هر فرهنگی خوانده شود ناگفتهها و جذابیتهای خودش را خواهد داشت."
خسرو دوامی
"اسم این رمان "تو هم آرام می گیری" همچون رهنمودی است که به گمانم دارد واکنش نشان می دهد به کار و بار نسلی که هیجان زده بود و در امور مداخله کرد. رمان کدخدایی در روند رمان های تبعیدیان به یک دوره سی ساله نظر میاندازد و بصورت صمیمی تجربههای روزمره یک مرد تبعیدی و همسر مهاجرش را به تصویر میکشد... آنچه مسلم است داشتن نگاه جامعه شناسانه نویسنده به زندگی در مرز خانه و وطن و غربت و اروپا روایت را خواندنی کرده است. اینجانب خواندن این رمان را برای شناخت وضع فرهنگیان تبعیدی پیشنهاد میکنم تا آنانی که به قولی چراغشان در آن خانه میسوزد بدانند که در غربت کسی را باد نمیزنند و روی پر قو کسی نخوابیده است."
مهدی استعدادی شاد
"رمان "تو هم آرام میگیری" یکی از زیباترین و خواندنیترین آثار ادبیات داستانی ایران است در تبعید. رمانی که میتوان با لذت آن را خواند و خواندن آن را به دیگران توصیه کرد".
اسد سیف
شش داستان کوتاه
هیچ اتفاقی برای من نمی افتد
مجموعه داستان
نویسنده: مسعود کدخدایی
ناشر: دیار کتاب- کپنهاگ، فروغ، کلن-آلمان
طرح جلد: قادر شافعی
چاپ نخست:زمستان 2014
شابک: 9788799468423
133 ص.
داستانهای این کتاب سرگذشت کسانی است که بهناچار ترک میهن گفته و از سرزمین مادری دور افتادهاند. آنان تا بفهمند در مسیر تبعید و مهاجرت چه بر آنان گذشته و اکنون کجا ایستادهاند، گاه به طنز و شوخی، و گاه به تلخی و سردی نیشتر بر عقدههای ناگشودهی خویش میزنند تا سر باز کنند- تا زندگی ادامه یابد.
پیش از آنکه از ایران خارج شوم بر این باور بودم که من جهانوطنم و پهنهی گیتی سرای من است.
اما اکنون که یکچهارم یک قرن از آن زمان و از آن خیال میگذرد، به این رسیدهام که میهن تنها خاکی در حصار مرزها نیست، و آنکه میگوید زبان فارسی میهن من است، انسانی است از تنهایی به گوشهای خزیده و به زبان پناهیده که اینرا میگوید از سرِ ناچاری تا نگوید که نمیدانم که کیستم.
جهان تا بتواند بچرخد، خواستههای ما را حدّ میگذارد؛ و خواستههای جهانِ کنونی پهنهی یگانهی گیتی را تکّهپاره کرده و در مرزهایی بهنام "میهن" جا داده است؛ چنانکه در میهن خودت که نباشی، بیشک در میهن دیگرانی؛ و در میهن دیگران که باشی، در چنبرهی فرهنگ و آداب میهنی هستی که ساکنانش که خود را صاحبانش میدانند، ریزترین رمز و راز و اشارههای فرهنگ و زبانش را میدانند و میفهمند و تو تازه آمدهای تا آغاز کنی به آموختنِ هرچیزش؛ و آنگاه که آموختی، باید بسی از آموختههای تازه را جایگزینِ آموختههای پیشینَت کنی. و تازه اینجاست که میبینی همهی چیزهای پیشین را نه میخواهی و نه میتوانی از خیال و از رفتارت بزدایی و یا بیرون بریزی. و دیگر اینکه آدمهای این "میهنِ دیگر" تو را چگونه میبینند و یا میپذیرند!
(همه میوه ها شیرین نیستند ( در نقد و معرفی چند اثر
همه ی میوه ها شیرین نیستد
در نقد و معرفی
نویسنده: مسعود کدخدایی. طرح جلد: قادر شافعی
ناشر: کتاب ارزان سوئد -
طرح جلد و صفحه بندی: قادر شافعی
چاپ نخست: 1388 [ 2009 ]
شابک ) ISBN :) 2 - 10 - 86065 - 91 - 987
این کتاب مجموعه ای است شامل نقد و بررسی چند اثر، به اضافه ی ترجمه ی یاداداشت های زبان شناس دانمارکی در
سفری که در زمان فتحعلیشاه قاجار به ایران داشته است.
در پشت جلد کتاب آمده است:
"امروزه در دنیای بی مرز و بی اندازه بزرگ و گسترده ی اطلاعات که از هر چیزی، از کلمه گرفته تا کتاب و کتابخانه آن قدر
هست که عمر هر انسانی تنها برای استفاده از درصد بسیار کوچکی از آن ها کفایت میکند، "برگزیدن" به یک اصل مهم تبدیل
می شود.
پس برای برگزیدن یا دست یابی به مورد دلخواهمان با صر ف کمترین وقت ، نیازمند فن ، راهنما و یا ابزاری هستیم که نقد و
معرفی از مهمترین آن ها است."
ترجمه و بررسی
بخش نخست: پیشگفتار شاهنامه: آرتور کریستنسن. ترجمه از زبان اصلی: مسعود کدخدایی
بخش دوم: آرتور کریستن سن و ایران: نوشته مسعود کد خدایی
نشر فردوسی: استکهلم. طرح جلد: قادر شافعی. 120 ص. چاپ نخست: 2014
شابک: 9789187359040
این کتاب دارای دو بخش است.
بخش نخست ترجمهی پیشگفتاری است که آرتور کریستنسن بر ترجمهاش از شاهنامه به زبان دانمارکی نوشته است. او بخش بزرگی از شاهنامه را منظوم، و در سال 1310 [1931] در دانمارک منتشر کرد. او در این پیشگفتار هم به زندگی فردوسی و محیط اجتماعی زمان او پرداخته است، و هم به سرچشمه ی اسطوره، فرهنگ و باورهایی که داستانها و شخصیتهای شاهنامه از آنها جان گرفته اند.
در بخش دوم کتاب، مسعود کدخدایی پس از نگاهی به زندگی و آثار آرتور کریستنسن، به رابطهی او با ایران میپردازد و تلاش میکند تا دریابد که چرا این ایرانشناس برجسته که برای غرب دموکراسی را تبلیغ میکند، برای شرق دیکتاتوری را می پسندد و به ستایش رضاشاه می پردازد.
کتاب مصور آموزش الفبا
بیا با هم ورق بزنیم
کتاب اشارهای برای کودکان (تمام رنگی)
پدیدآورندگان:مسعود کدخدایی، شیدا محمدزاده
ناشر: کتاب ارزان- سوئد
طرح جلد و صفحه بندی: قادر شافعی
چاپ نخست: 1368 [2007]
شابک (ISBN): 1-9-976981-91-987
هدف این بوده است که با ورق زدن کتاب "بیا با هم ورق بزنیم" شما و کودکی که در کنارتان نشسته ساعتهای خوشی را با هم داشته باشید.
در این کتاب، هر دوصفحه مربوط به یک حرف الفباست که میشود با بهرهجویی از نیروی تخیل و بر اساس تصویرهای آن داستانی ساخت؛ و یا از کودک خواست تا داستانی بسازد و بازگو کند.
برای نمونه برای حرف الف میتوان گفت:
یک اسبسوار، سوار بر یک اسب قشنگ به جاهای دور سفر میکرد. او از آبها و بیابانها میگذشت و چیزهای زیادی میدید. یک روز به او گفتند یک انگشتر قیمتی گم شده و او باید آنرا پیداکند. او سوار اسب شد و رفت و رفت تا به جایی رسید پر از انگورهای خوب. او انگور زیادی خورد و خوابید. در خواب بچهای را دید که روی ابرها با اسباببازی هایش بازی میکرد. بچه به او اشاره کرد که انگشتری آن پایین توی اسکله است. نزدیک اسکله پر از اسکلت اتوموبیل بود. اتوموبیلی هم آنجا بود که عکس همان انگشتر روی آن بود. او حدس زد که انگشتر باید توی همان اتوموبیل باشد. چون کلید نداشت با یک انبردست در ماشین را باز کرد و از ماشینِ دزدها انگشتر را برداشت، سوار اسب شد و خوش و خندان به شهر برگشت.
◄
1 / 1
►